قدمت خلیج فارس با همین نام، چندان دیرینه است که عدهای معتقدند خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است. چراکه ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسانهایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و شرق و غرب را به یکدیگر پیوند دادهاند.
دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش، نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتیهای او طول رودخانه سند را تا کرانههای اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند.
در کتیبهای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است: «من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال را داده ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس می آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان دادهام و ناوها می آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.»
و این نخستین مدرک مکتوب بجا مانده درباره خلیج فارس است.
خلیج فارس در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه جزیره عربستان قرار دارد. مساحت آن ۲۳۳,۰۰۰ کیلومتر مربع است و از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند راه دارد. از غرب هم به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و الحاق رود کارون به آن است، ختم میشود.
کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در مجاورت خلیج فارس هستند. زمینشناسان معتقدند که در حدود پانصد هزار سال پیش، صورت اولیه خلیج فارس در کنار دشتهای جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت.
خلیج فارس از سمت شمال با ایران، از غرب با کویت و عراق و از جنوب با عربستان، بحرین و امارات متحده عربی همسایه است. خلیج فارس پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن سومین خلیج بزرگ جهان بشمار میآید.
این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است و جزایر مهم آن عبارتاند از: خارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک، کیش ، قشم، و لاوان که تمامی آنها به ایران تعلق دارد.
نکته دیگر اهمیت این منطقه از لحاظ استراتژیک است. بیضی استراتژیک انرژی The Strategic Energy Ellipse منطقهای جغرافیایی شامل سرزمین ایران و کل خلیج فارس در مرکز و امارات متحده عربی، بحرین و قطر و بخشهایی از عمان و یمن و عربستان سعودی در جنوب و بخش هایی از عراق، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان در غرب و شمال غربی و مجموعه دریایی خزر و بخش هایی از جنوب روسیه و قسمت هایی از سرزمین قزاقستان در شمال و بخش هایی از ازبکستان در شمال شرق آن تعریف شده است.
بیش از هفتاد درصد از ذخایر اثبات شده نفت و بیش از چهل درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه قرار دارد. در همین ناحیه به وضوح دیده می شود که ایران و شاه راه آبی خلیج همیشه فارس در قلب این بیضی جای دارد.
سرهلفورد مکیندر متفکر انگلیسی، قــارههای اروپـا، آسیـا و آفریقا را بــــه عنوان جزیره جهانی میشناخت و آن را به همین نام معرفی میکرد. وی اعتقاد داشت کلید جزیره جهانی ناحیه محور یا هارتلند است. او هارتلند را ناحیه وسیعی میدانست که از اقیانوس منجمد شمالی تا نزدیکی کنارههای آبی جنوبی این منطقه ادامه داشت.
این ناحیه از غرب به سرزمینهای غرب روسیه و از شرق به سیبری غربی، از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از جنوب به ارتفاعات ایران، ارتفاعات هیمالیا وارتفاعات مغولستان محدود میشد. ناحیه محور از سوی هیچ یک از قدرت های دریایی مورد تهدید قرار نداشت.
مکیندر حلقه اطراف هارتلند را هلال داخلی و خارجی میخواند اما در بیان نیکولاس اسپایکمن در کتاب جغرافیای صلح این محدوده سرزمین حاشیه یا ریملند خوانده میشود که در محاصره آبهاست. باز هم دیده می شود که کشور عزیزمان در این منطقه قرار دارد.
به هرحال از سفرنامه فیثاغورث 570 قبل از میلاد تا سال 1958 در تمام منابع مکتوب جهان نام خلیج فارس و یا معادلهای آن در دیگر زبان ها ثبت شده است.
اما از دوره جمال عبدالناصر رئیس جمهور پیشین مصر، به تشویق او و اوجگیری تعصب عربی و خدعه ای که احتمالاً آمریکایی ها ساخته اند، کشورهای عربی نام تاریخی خلیج فارس را در رسانهها و کتب رسمی به خلیج عربی تغییر دادند.
دو ناحیه هارتلند و بیضی استراتژیک انرژی مورد اقبال کشورهای بزرگ دنیاست و تمامی آن ها به دنبال راه نفوذی در این منطقه هستند.
همانطور که در سالهای قبل از انقلاب دولت آمریکا، سکاندار کشتی بیضی استراتژیک بود، ولی با حضور انقلاب اسلامی و شعار دندان شکن نه شرقی نه غربی، جایگاه خود را در ایران از دست داد و پس از واقعه 11 سپتامبر با ادعای نبرد علیه تروریسم و یا آزادی برای همه وارد منطقه شد و کشورهایی مانند عراق و افغانستان را با وجود صرف هزینه های هنگفت به دست آورد.
نکته جالب توجه این است که کشوری برای تروریسم می جنگد که با دو بمب اتم جان بیش از 400 هزار نفر را گرفت. به این ترتیب به نظر میرسد این شعارهای دروغ هم دیگر به درد توجیه کردن نمی خورد و آمریکایی که نمی تواند بگوید ما برای نفت آمدیم بجنگیم و میخواهیم حضور گسترده ای در مناطق بیضی استراتژیک و قلب زمین یا هارتلند داشته باشیم، باید توجیه دیگری برای خود دست و پا کند.
از طرف درگر در زمان جنگ سرد آمریکا و شوروی (دو قطب قدرت زمان جنگ سرد) در منطقه حضور داشتند، در صورتی که حضور شوروی بسیار کم هزینه تر از آمریکا بود.
زیرا شوروی مرزهای مشترک بسیاری با این دو ناحیه حیاتی داشت در صورتی که آمریکا باید نیروهای خود را از طریق مسیرهای دریایی به این منطقه می رساند. پس از فروپاشی شوروی در سال 1991، آمریکایی ها به سرعت به منطقه هجوم آوردند.
با برخی کشورها قراردادهایی منعقد کردند تا آن ها را به خود وابسته کنند و با کشورهایی هم که نتوانستند به بهانه های مختلف وارد جنگ شدند. ولی با تنها کشوری که نتوانستند معامله کنند کشور عزیزمان ایران است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی دست هر بیگانه ای را از کشورش کوتاه کرد.
با این اوصاف به نظر میرسد آمریکا وقتی دید که نمی تواند به ایران نفوذ کند راه های دیگری در پیش گرفته است که یکی از آن ها تغییر نام زیبای خلیج فارس به خلیج عرب است؛ حرکتی که باعث می شود تا تغییری در وضعیت ژئوپولتیک منطقه ایجاد شود.
ژئوپولتیک چیست
نیکولاس اسپایکمن میگوید: «جغرافیا مهمترین عنصر در سیاست خارجی است زیرا ماندگارترین است.»
موقعیت جغرافیایی هم چنانکه محدودیت هایی را بر سیاست خارجی یک کشور تحمیل میکند، فرصت های مختلفی نیز برای آن فراهم می آورد. جغرافیا به معنای
تشریح گر شکل زمین میتواند به روش های مختلف فهمیده شود.
سوئل بی کوهن نیز سه تعریف برای جغرافیا دارد. علم تمایز سرزمین ها، علم روابط و واکنش های فضایی و در آخر علم توزیع. بنابراین جغرافیا عوامل مادی نظیر، فضا، توپوگرافی و اقلیم را بررسی می کند.
زیرا مجموعههای زیادی از علم جغرافیا وجود دارد لیکن آن دسته از آن ها که مورد توجه دولتمردان و استراتژیست ها قرار دارد اشکال مختلف جغرافیای انسانی هستند که راههای تأثیرگذاری عوامل مادی را بر جمعیت، مؤسسات سیاسی، فرهنگ، صنایع و تکنولوژی بررسی میکند.
بنابراین شاخه های مختلف جغرافیای انسانی را با توجه به تعریف فوق می توان به شکل «جغرافیای سیاسی»، «جغرافیای اقتصادی»، «جغرافیای فرهنگی»، «جغرافیای نظامی»، و «جغرافیای استراتژیک» در نظر گرفت.
شکلی از جغرافیا که لزوماً تمامی شاخه های فوق را به طور فشرده شامل می شود، ژئوپولتیک نامیده می شود به معنای: «رابطه قدرت سیاسی بین المللی با موقعیت جغرافیایی».
ژئوپولتیک اساساً به معنای مطالعه سیاسی و استراتژیک جغرافیا در رابطه با قدرت بین المللی است. بنابراین هم چنانکه رابطه بسیار تنگاتنگی با ژئواستراتژی دارد به همان مقدار نیز در ارتباط با کنترل یا ورود به فضاهایی است که بیشترین تأثیر را روی امنیت و موفقیت کشورها دارد.
پرده آخر
تحلیلگران میگویند تغییر نام خلیج فارس به خلیج عرب تنها یک حرکت سلیقه ای نیست بلکه دولتی مانند دولت آمریکا می تواند با یک نام، تغییرات ژئوپولتیک در منطقه ایجاد کند تا با استفاده از آن همواره در قلب زمین و بیضی استراتژیک انرژی حضور داشته باشد.
در منطقه ای که هفتاد درصد از منابع نفتی و 40 درصد از منابع گازی دنیا وجود دارد. ولی ایران دیگر آن کشوری نیست که به راحتی به دولت های قدرتمند باج بدهد.
حال شما هممیهنان عزیز فکر کنید با وجود این منابع عظیم و موقعیت استراتژیک ایران و خلیج همیشه فارس، اگر ایران به انرژی هسته ای هم دست پیدا کند- که در چند روز اخیر خبر خوش آغاز به کار سانتریفوژهای ایرانی اعلام شد- دیگر راهی برای حضور گسترده تر آمریکا در منطقه نخواهد ماند و دلیل مخالفت سرسختانه آمریکا با ایران هسته ای، همین مسأله است.
تحلیل غالبی که وجود دارد این است که در ماجرای خلیج فارس و خلیج عرب، باز هم رد پای یک دولت بیگانه در میان است و اعراب نیز به تحریک این دولت (به دلیل وابستگی های همه جانبه به آن) به خود اجازه داده اند که نام خلیج عرب برگزینند. به قولی: که خلیج عرب کنند آرزو، تفو بر تو ای چرخ گردون تفو.
حقیقت این است که برای نگاه عمیق تر به تحریکات دولت آمریکا بر اذهان اعراب و انتخاب نامی دیگر برای خلیج فارس باید به اهمیت و موقعیت استراتژیک خلیج همیشه فارس بنگریم و ببینیم که چه سودی از این حرکت نصیب آن ها خواهد شد.